آنکه تفتیش از گنج می کند. (ناظم الاطباء). سنجنده و اندازه گیرندۀ کالا و متاع: به هشیاری طالع مال سنج بجز ماریه کس نشد مار گنج. نظامی. و رجوع به سنج شود
آنکه تفتیش از گنج می کند. (ناظم الاطباء). سنجنده و اندازه گیرندۀ کالا و متاع: به هشیاری طالع مال سنج بجز ماریه کس نشد مار گنج. نظامی. و رجوع به سنج شود
سنجد، در علم زیست شناسی درختی با گل های بنفش معطر و میوۀ بیضی شکل و آب دار و سمی که در نواحی شمال ایران و اطراف تهران می روید، پوست و ریشه و برگ و میوۀ خشک آن در طب به عنوان مسهل و ضد کرم به کار می رود، سنجد تلخ، زیتون تلخ، شیطان زیتون
سنجد، در علم زیست شناسی درختی با گل های بنفش معطر و میوۀ بیضی شکل و آب دار و سمی که در نواحی شمال ایران و اطراف تهران می روید، پوست و ریشه و برگ و میوۀ خشک آن در طب به عنوان مسهل و ضد کرم به کار می رود، سِنجِدِ تَلخ، زِیتونِ تَلخ، شِیطان زِیتون
که اندازۀ بالا گیرد. سنجندۀ قامت. اندازه گیرندۀ قد، بکنایه و مزاح، قزوینی. (یادداشت مؤلف). از آنرو که آنان بتقلید ترکان به اطفال و زیردستان خود بالام یا بالامجان (با لام ترکی باضافۀ جان فارسی) یعنی طفلم یا فرزند جانم خطاب کنند: فلان بالام جان است، بمزاح یعنی قزوینی است. (یادداشت مؤلف)
که اندازۀ بالا گیرد. سنجندۀ قامت. اندازه گیرندۀ قد، بکنایه و مزاح، قزوینی. (یادداشت مؤلف). از آنرو که آنان بتقلید ترکان به اطفال و زیردستان خود بالام یا بالامجان (با لام ترکی باضافۀ جان فارسی) یعنی طفلم یا فرزند جانم خطاب کنند: فلان بالام جان است، بمزاح یعنی قزوینی است. (یادداشت مؤلف)
وسیله ای است که برای اندازه گرفتن قدرت (نیرو) الکتریکی به کار میرود و مانند سایر ابزارهای الکترودینامیکی دارای دو پیچک میباشد... در کارخانه ها برای اینکه روش کار ماشینهاو قدرتی که مصرف میکنند معلوم باشد ابزارهای اندازه گیری رسام به کار میبرند. در این ابزارها یک صفحه کاغذ مدرج به وسیله یک دستگاه ساعت حرکت متشابه میکند و عقربۀ ابزار که آغشته به مرکب است در هر آن روی کاغذ اثری میگذارد و به این ترتیب تغییرات اندازه ای که ابزار نشان میدهد برحسب زمان رسم میشود. (نقل از الکتریسته و موارد استعمال آن، عبداﷲ ریاضی ص 474)
وسیله ای است که برای اندازه گرفتن قدرت (نیرو) الکتریکی به کار میرود و مانند سایر ابزارهای الکترودینامیکی دارای دو پیچک میباشد... در کارخانه ها برای اینکه روش کار ماشینهاو قدرتی که مصرف میکنند معلوم باشد ابزارهای اندازه گیری رسام به کار میبرند. در این ابزارها یک صفحه کاغذ مدرج به وسیله یک دستگاه ساعت حرکت متشابه میکند و عقربۀ ابزار که آغشته به مرکب است در هر آن روی کاغذ اثری میگذارد و به این ترتیب تغییرات اندازه ای که ابزار نشان میدهد برحسب زمان رسم میشود. (نقل از الکتریسته و موارد استعمال آن، عبداﷲ ریاضی ص 474)
وزن کننده و سنجندۀ مشک، در بیت زیر کنایه از فرارسیدن شب است: چو شب قفل پیروزه برزد به گنج ترازوی کافور شد مشک سنج. نظامی. ، از اسمای معشوق. (آنندراج) ، زلف معشوق. (ناظم الاطباء) : به آتش بر آن شوشۀ مشک سنج چو مار سیه بر سر چاه گنج. نظامی. ، مشک سود. آلوده به مشک، مکتوب خوش و خوب. (ناظم الاطباء)
وزن کننده و سنجندۀ مشک، در بیت زیر کنایه از فرارسیدن شب است: چو شب قفل پیروزه برزد به گنج ترازوی کافور شد مشک سنج. نظامی. ، از اسمای معشوق. (آنندراج) ، زلف معشوق. (ناظم الاطباء) : به آتش بر آن شوشۀ مشک سنج چو مار سیه بر سر چاه گنج. نظامی. ، مشک سود. آلوده به مشک، مکتوب خوش و خوب. (ناظم الاطباء)
تیری بر پیش درشکه و کالسکه و امثال آن تا اسب را بر آن استوارکنند. چوبی که در میان دو اسب درشکه و کالسکه حایل است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چوب درازی که در جلو درشکه نصب کنند و به طرفین آن اسبها را بندند
تیری بر پیش درشکه و کالسکه و امثال آن تا اسب را بر آن استوارکنند. چوبی که در میان دو اسب درشکه و کالسکه حایل است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چوب درازی که در جلو درشکه نصب کنند و به طرفین آن اسبها را بندند
دهی است از دهستان پایین جام بخش رشخوار تربت جام شهرستان مشهد که در 42هزارگزی جنوب خاوری تربت جام واقع است. جلگه و گرمسیر است و 25 تن سکنه دارد. محصول آن عبارت از غلات، پنبه، و شغل اهالی زراعت و گله داری است. آبش از قنات تأمین میشود و راههای مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان پایین جام بخش رشخوار تربت جام شهرستان مشهد که در 42هزارگزی جنوب خاوری تربت جام واقع است. جلگه و گرمسیر است و 25 تن سکنه دارد. محصول آن عبارت از غلات، پنبه، و شغل اهالی زراعت و گله داری است. آبش از قنات تأمین میشود و راههای مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
نام زیتون تلخ در مازندران. (درختان جنگلی ایران ص 192 و جنگل شناسی ص 249 ج 1). مخفف شغال سنجد، و نامی است که در مازندران به زن زلخت (زیتون تلخ) دهند. (یادداشت بخط مؤلف)
نام زیتون تلخ در مازندران. (درختان جنگلی ایران ص 192 و جنگل شناسی ص 249 ج 1). مخفف شغال سنجد، و نامی است که در مازندران به زن زلخت (زیتون تلخ) دهند. (یادداشت بخط مؤلف)
آنکه اطراف و جوانب کاری را نیک در نظر گیرد کار آگاه: (ز بسیاری راه و گنجی چنان سخن راند با کار سنجی چنان) (نظامی)، لفافه ای که زرد و زان برای پارچه سازند
آنکه اطراف و جوانب کاری را نیک در نظر گیرد کار آگاه: (ز بسیاری راه و گنجی چنان سخن راند با کار سنجی چنان) (نظامی)، لفافه ای که زرد و زان برای پارچه سازند